به همراه منظور اصلی این یادداشت که قصد دارد ابعاد ناگفته و تاریک اما بسیار پر اهمیت دلار را در معرض دید و توجه علاقه مندان قرار دهد در این نوشته همچنین تلاش شده است که «نظام سلطه جهانی» را در حین اجرای برنامه و پیشروی بسوی مهمترین قلهای را که در قرن بیستم تسخیر کرد نشان دهد. بدون تردید تصاحب کردن سیستمهای مالی و پولی جهان و متعاقبا احراز موقعیتی تعیین کننده و بلا منازع در اقتصاد و سیاست دنیا بزرگترین دستآورد آمریکا در قرن گذشته میباشد. نظام سلطه جهانی همواره اصرار دارد که اهدافش غیر قابل پیش بینی و از دیدرس مردم پنهان باشد و بتواند فتوحاتش را حوادثی غیرمترقبه جلوه گر سازد. نه آنچه که واقعیت دارد؛ نتیجه برنامه ریزی از قبل و مدیریت اجرای بسیار دقیق.
البته لازم است اشاره شود که اگر چه توانمندی کشف اهداف مرحله ای و یا حتی بلند مدت نظام سلطه جهانی نیاز به نبوغ و استعداد خاصی ندارد, اما ناتوانی کشف اهداف آن نیاز به نبوغ و استعداد برجسته میباشد. زیرا ناتوانان همگی افرادی با تحصیلات عالی آکادمیک و تعلیم دیده اند که میتوانند مدلها و الگاریتمهای بسیار پیچیده که در مبحث "مدیریت و برنامهریزی" طراحی و کار گذاشته شده است را بفهمند. منظور اصلی فرمولها و معادلات بسیار پیچیده این است که افراد "صلاحیتدار" آنقدر به تجرید کشانده شوند که دیگر قادر به دیدن واقعیات نباشند! در صورتیکه تنها با نگاه صریح و دقیق به جزئیات میتوان اساس نیات این موجود مرموز و مکار را دریافت. بعلاوه با در نظر گرفتن اصل غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی بودن نقشه هایش حتی میتوان زمان ناگهانی تسخیر قله مورد نظرش را پیش بینی کرد.
در تائید صحت این نظریه نوشته حاضر نشان داده است که موقتی بودن «سیستم پولی و مالی برتون وودز» را می شد از همان ابتدا دریافت!
دلار چیست؟
بیش از 70 سال است که دلار بعنوان ارز مرجع وسیله اصلی داد و ستد میان کشورهای جهان است. قسمت اعظم قوانین و مقرراتی را که جامعه جهانی در طول این زمان جهت تسهیل تجارت در دنیا وضع کرده است به نوعی با دلار ارتباط دارد. در طول این مدت تمام کشورهای جهان در کمال حسن نیت در تکوین و تکامل ساختار ارز مرجع همواره تلاش کرده اند. امروز دلار اساس مهمترین شبکه عظیم و پیچیده ایست که کشورهای جهان را بهم مرتبط می کند و قسمت عمده تجارت بین آنها را ممکن می سازد. هر چند که دلار هنوز به تقاضا های رو بروشده تجارت جهانی پاسخگو نیست اما از لحاظ وسعت و ظرفیت با فاصله زیاد بی رقیب می باشد. وابستگی به دلار در حدی است که در صورت نبودش تجارت جهانی با مشکلات حل ناشدنی مواجهه و دچار کندی فاحشی خواهد شد.
چند سالی است که واژه «پترودلار» بر سرزبانهاست. بخصوص نیروهای مخالف آمریکا برچیده شدن آنرا شکستی واضح بر پیکر نظام سلطه جهانی می دانند. بطور نمونه در اول آوریل 2015 گسپروم بزرگترین تولید کننده گاز طبیعی در جهان اعلام کرد که با مهمترین طرفهای معامله خود موافقتنامه ای را امضا کرده است مبنی بر تغییر ارز مرجع از دلار به یورو. دولت روسیه عمده ترین سهامدار گسپروم ضمن تائید کامل این اقدام تمام شرکتهای روسی را تشویق کرد به مرجعیت دلار در معاملات خود پایان دهند. گسپروم یکی از شرکتهای غول پیکر جهان است که درآمد آن تا 8 درصد از تولید ناخالص ملی روسیه را شامل می شود, این شرکت صاحب 18 درصد از مخازن گاز دنیا است و در زمینه نفت نیز در شمار تولید کنندگان بزرگ جهان می باشد. بدین ترتیب روند خارج کردن پترودلار از تجارت جهانی به مرحله پر شتاب تری ارتقا پیدا کرد.
آیا از رده خارج کردن پترودلار بدون حضور سیستم مطمئن و قابل پیش بینی جایگزین کننده آن اقدامی مفید برای اقتصاد جهانی است؟
این سئوال بسیار بجائی است و الزام به پاسخ سنجیده ای دارد!
برای روشن شدن مطلب بهتر است سری به «کنفرانس برتون وودز» که از اول تا بیست و دوم جولای 1944 با شرکت 730 نفر نماینده از 44 کشور عضو «نیروهای متفقین» در ایالت «نیو همشایر» آمریکا برگزار شد بزنیم. (ابوالحسن ابتهاج نماینده دولت ایران در این کنفرانس بود).
اهمیت کنفرانس برتون وودز را میتوان در یک جمله ساده اینطور بیان کرد: ایالات متحده آمریکا در کنفرانس برتون وودز موفق شد با جلب توافق شرکتکنندگان سیستم مالی و پولی جهان را تصاحب کند!
طبق سیستم (موقت) برتون وودز «سیستم فدرال رزرو آمریکا» عملا «بانک مرکزی جهان» شد و دلار تبدیل به تنها ارز رایج در جهان گردید. [تاکید بر موقتی بودن سیستم برتون وودز با اضافه کردن کلمه (موقت) از نویسنده این نوشته می باشد]. دلیل آنکه سیستم برتون وودز قرار نبود دائمی باشد حفظ اسمی ارزهای کشورهای دیگر جهان بود. زیرا قیمت ارزهای کشورهای مختلف جهان بر مبنای دلار ثابت شدند. ثابت ماندن ارزهای کشورهای جهان نسبت به دلار بدین معناست که آنها تبدیل به مشتقاتی از دلار شدند. ارزش دلار هم بر مبنای طلا مشخص شد که کنگره آمریکا قیمت آنرا هر "اونسی" (28.3495 گرم) 35 دلار تعیین کرده بود. در نتیجه پشتوانه پول همه کشور های جهان طلا بود.
سیستم دلار برداشتی از نظریه «جان مینارد کینز» اقتصاد دان کلان و سرشناس جهانی و نماینده دولت انگلستان در کنفرانس برتون وودز بود. جان مینارد کینز برای جلوگیری از بحرانهای مالی و توسعه تجارت جهانی ایجاد یک بانک مرکزی و یک واحد پول مشترک برای همه کشورهای جهان را پیشنهاد داد. سیستمی که پول کشورهای کوچک و ضعیف می توانست در پناه آن از حملات بانکداران بزرگ جهان در امان باشد. پر واضح است که بانکداران بزرگ امریکائی و اروپائی از همان موقع قصد داشتند در آینده پول سایر کشورهای جهان را مورد تهاجم و غارت قرار دهند در نتیجه «هری دکستر وایت» نماینده دولت آمریکا سیستم (موقت) برتون وودز را پیشنهاد کرد که پس از مجادلات مهندسی شده چندین روزه پیشنهادش مورد توافق شرکت کنندگان کنفرانس واقع شد. همچنین تصمیم ایجاد دو ابزار قوی پولی و مالی یعنی «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» در همین کنفرانس اتخاذ شد.
چگونه دیگر کشورهای صنعتی و قدرتمند جهان تن به سیستم مالی و پولی برتون وودز دادند؟ بستری که روابط پولی و مالی جهان را کاملا در انحصار آمریکا قرار می داد. پاسخ به این سئوال آسان است. استفاده وسیع از اسلحه های مدرن و خصوصا نیروی هوای و موشکی به جنگ جهانی دوم چنان قدرت مخربی داد که اکثر شهرهای اروپائی و شرق آسیا و شمال افریقا را یکی پس از دیگری ویران و نابود کرد. 50 میلیون نفر کشته و ده ها میلیون زخمی و معلول جنگی گواهی است بر وسعت تخریب و ویرانی کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم. در این میان بغیر از حمله نیروی دریائی ژاپن به پایگاه دریائی آمریکا در «پریل هاربر» هاوائی جنگ جهانی دوم هیچ خسارتی را متوجه کشور آمریکا نکرد. جنگ جهانی دوم تمام کشورهای صنعتی جهان بغیر از آمریکا را ویران کرده بود و دیگر کسی رمقی برای اعتراض به آمریکای جهان خوار نداشت.
در کنفرانس کبک که از 17 تا 24 اوت 1943 در کبک سیتی کانادا برگزار شد ژنرال دوایت آیزنهاور به سمت فرمانده عالی نیروهای متفقین در اروپا تعین شد و در ضمن پروژه «تیوب آلویز» که بمنظور تحقیق و تولید بمب اتمی از اوائل جنگ توسط انگلستان و کانادا (قبل از پروژه منهتن آمریکا) در جریان بود به آمریکا تحویل داده شد. روزولت حتی به نخست وزیر کانادا «ویلیام مکنزی کینگ» اجازه شرکت در مذاکرات کنفرانس کبک را نداد. اروپای ویران شده دیگر در موقعیتی قرار نداشت که با برنامه ها و سیاستهای آمریکا موافق نباشد. کشورهای اروپا عاجزانه به آمریکا التماس میکردند که هر چه زودتر جبهه دوم گشوده شود. انگلستان که تا قبل از شروع جنگ جهانی دوم امپراتور جهان بود و خورشید در قلمرو مستعمراتش غروب نمی کرد برای ترغیب آمریکا به گشایش جبهه دوم با تعیین ژنرال آیزنهاور به سمت فرمانده عالی نیروهای متفقین در اروپا موافقت کرد و مضافا به تحقیقات اتمی خود پایان داد و متعهد شد بدون اطلاع و موافقت آمریکا تحقیقات جدیدی را از سر نگیرد. بعلاوه همه توانمندیهایش از دانشمند گرفته تا ابزار و وسائل و دانش فنی را در بست در اختیار آمریکا قرار داد!
روزولت در کنفرانس تهران (28 نوامبر تا اول دسامبر 1943) بدون مشورت با دیگران اروپای شرقی را به استالین بخشید. استالین ساده لوحانه فکر می کرد پس از جنگ میتواند در پناه "سپر دفاعی" اروپای شرقی که شوروی را از حمله مستقیم دشمنان محفوظ می کرد به ساختمان جامعه سوسیالیستی در کشورش بپردازد. غافل از آنکه نظام سلطه جهانی در تدارک جهانی دو قطبی و ایجاد بلوای عظیم «جنگ سرد» بود که زیر سایه آن نه تنها جنبشهای رهائی بخش که در بسیاری از کشورها سر بر آورده بود را نابود کند همچنین در تقابل با خطر کمونیزم کشورهای جهان را متشکل کرده و به بهترین وجه از منابع انسانی و مادی موجود در جهان بهره مند شود.
در این اوضاع و احوال استالین غرق در توهم امکان ایجاد سوسیالیزم در یک کشور مشغول مماشات و سازشکاری با سرکرده امپریالیستها و خیانت به جنبشهای انقلابی جاری در بسیاری از کشورهای جهان که میتوانست به پیروزی انقلاب جهانی منجر گردد بود! از جمله مشخصات این دوران ارتباطات وسیع و علنی بین ایادی شناخته شده نظام سلطه جهانی و کرملین بود که با انتقال دانش فنی در بسیاری از صنایع بخصوص هوائی, فضائی و هسته ای شوروی را آماده جنگ سرد میکردند. از قضا رابطه "هری دکستر وایت" (رئیس هیئت نمایندگی آمریکا در کنفرانس برتون وودز) با کرملین در حدی بود که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا او را جاسوس شوروی می دانستند!
آیا تحت رهبری ساده لوحانه استالین و بقیه روسای حزب کمونیست شوروی سرنوشتی بجز فروپاشی می توانست در انتظار اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی باشد؟
کنفرانس برتون وودز که سه هفته پس از گشایش جبهه دوم در شمال غربی اروپا برگزار شد, آمریکا را تنها صاحب سیستم مالی و پولی جهان بعد از جنگ کرد. دول مغلوب محور, آلمان ایتالیا و ژاپن که بعدا چکسلواکی, مجارستان, رومانی و بلغارستان به آنها ملحق شدند مگر چاره ای بجز اطاعت از فرمان آمریکا داشتند؟
جنگ جهانی دوم با انهدام همه کشورهای قدرتمند جهان بغیر از آمریکا به نظام سلطه جهانی فرصتی استثنائی داد که بزرگترین پاداش تاریخ "سیستمهای مالی و پولی جهان" را به آمریکا هدیه دهد. سیستمهای پولی و مالی جهان اولین بار طبق «برنامه یانگ» با تاسیس «بانک برای حل و فصل بین المللی» بوسیله بانکهای مرکزی کشورهای آمریکا, سوئیس, آلمان, فرانسه, انگلستان, بلژیک, ایتالیا و ژاپن در «بازل» سوئیس در 17 می 1930 تاسیس شد. «اوون دانیل یانگ» سرمایه دار آمریکائی و از اعضای هیئت امنای بنیاد راکفلر بود. سیستم برتون وودز از برنامه یانگ نشأت گرفته است.
بدین ترتیب «سیستم فدرال رزرو آمریکا» در جایگاه «بانک مرکزی جهان» و دلار در موقعیت «واحد پول جهان» قرار گرفتند و نظام سلطه جهانی بدون قبول هیچ مسئولیت و تعهد نسبت به جامعه جهانی کنترل تمامی پول جهان را در اختیار خود گرفت. آمریکا پس از احراز این موقعیت ممتاز به هیچ کشوری اجازه شرکت در تصمیم گیری ها را نداده است, و مهمتر آنکه هر تغییر در اساس و سیاستهای نظامهای پولی و مالی جهان که صلاح دیده است را اول انجام داده و بعدا به سایر کشورهای جهان اعلام کرده است. که این خود بیشتر جنبه ابلاغ و شرح وظایف جدید آنهاست تا اطلاع رساندن به اعضای جامعه جهانی.
ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم با در اختیار داشتن بانک مرکزی و تسلط بر پول جهان «برنامه مارشال» را که اولین طرح عمده برای ایجاد پول و تزریق آن به اقتصاد بود را تحت لوای کمک به باز سازی شهرهای مخروبه اروپا به کشورهای غربی هدیه داد. برنامه مارشال در شمار کمکهای بلاعوض بود که رقم سخاوتمندانه 13 میلیارد دلاری آن موجب شگفت و تقدیر مردم دنیا به خصوص خود اروپائیان شد. با توجه به محدودیت ذخیره طلای آمریکا این کمک بلا عوض آنقدرها هم سخاوتمندانه نبود زیرا عمده ترین هزینه آن برای آمریکا خرید کاغذ و مرکبی بود که در چاپ اسکناسهای بدون پشتوانه, پرداخت. البته نکته حائز اهمیت در پول اینست که ایجاد ارزش کند و صرفا وسیله بروز تورم نشود, داشتن یا نداشتن پشتوانه برای پول در اقتصاد اهمیت چندانی ندارد! درک این مطلب استعداد خارق العاده ای نیاز ندارد. نگاه کنید به برنامه مارشال. شکی نیست که رقم 13 میلیارد دلار حاصل محاسبات کارشناسانه و نسبتا دقیقی بوده است, که حدودا هزینه بازسازی شهرهای مخروبه اروپا بود. بازسازی خرابه ها مطمئن ترین بستر برای جذب پول و ایجاد ارزش می باشد.
اهمیت عمده برنامه مارشال این بود که وسیله تمرین و آموزش نظام سلطه جهانی در ایجاد پول شد. تجارب حاصل از اجرائی کردن برنامه مارشال به بانکداران کلان آموخت که چگونه میتوانند دارائیهای پولی خود را افزایش دهند. فکر می کنید رقم فرا نجومی حدودا یک کوادریلیون (1,000,000,000,000,000) که گویا مجموع دارائی های پولی جهان امروز است که بخش اعظم آنرا مشتقات تشکیل میدهد چگونه آفریده شده است.
ایران در 18 دسامبر 1946 عضو «صندوق بین المللی پول» شد. در آنزمان هر دلار 32.50 ریال بود. ولی بعلت ناآرامی های آن سالها که متمولین و تجار پولهای زیادی را از ایران خارج کردند قیمت دلار در بازار آزاد به بیش 75 ریال هم رسید. دلیل افزایش قیمت دلار محدود بودن مقداری بود که فدرال ریزرو آمریکا از قبل برای ایران تعیین کرده بود. اما دولت ایران قیمت رسمی دلار را همان 32,50 می دانست. که بالاخره 4 سال پس از برکناری دولت دکتر محمد مصدق و سرکوب جنبش مردم در 18 می 1957 بانک ملی قیمت دلار را به 75 ریال افزایش داد. که پس گشایش بانک مرکزی ایران در سال 1960 تا 1971 قیمت دلار بین 60 تا 70 ریال محدود ماند. البته کشور ایران جزء استثناها بود و در اکثر کشورهای جهان تغییرات نرخ دلار یک یا دو درصد بیشتر نبود.
موقعیت منحصر بفرد دلار
تا سال 1971 دلار 26 سال بود که بعنوان رکنی مهم از ساختار تجارت جهانی وسیله معاملات بین کشورهای جهان و حتی ارز رایج در داخل سایر کشورهای جهان عمل می کرد. گو اینکه آنها اسامی ارزهای خود را نگه داشته بودند ولی چیزی بجز ترجمه و تجلی ای از دلار نبودند. چون واحد پول همه کشورها بر مبنای دلار ارزش گذاری شده بود ( با تنها 1 یا 2 درصد نوسان ).
نیکسون در 15 اوت 1971 تنها با یک سخنرانی که به "شوک نیکسون" معروف شد طلا که از سال 1945 پشتوانه دلار مقرر شده بود را بی مقدمه و ناگهانی از میان برداشت. تاثیر عمده این تصمیم آمریکا که کمتر به آن توجه شده است در واقع کم ارزش کردن اکثریت ارزهای کشورهای جهان بود. چه آنکه پشتوانه آنها نیز عملا طلا بود که آمریکا با وقاحت و بی شرمی آنرا از میان برداشت. حدود دو سال طول کشید (مارس 1973) که ارزش گذاری دلار کاملا از طلا جدا گردد و سیستم شناور نرخ تبادل ارز که تا امروز ادامه دارد جایگزین سیستم برتون وودز شود.
در سال 1966 بانک های مرکزی جهان بغیر از بانک مرکزی آمریکا مجموعا 14 میلیارد دلار ارز مرجع داشتند. درصورتیکه مقدار طلای ذخیره در آمریکا 13.2 میلیارد دلار بیشتر نبود که با در نظر گرفتن مقدار 10 میلیارد دلار موجود در داخل آمریکا فقط 3.2 میلیارد از 14 میلیارد دلار خارج از آمریکا پشتوانه طلا داشت! با این حساب 10.8 میلیارد دلار بدون پشتوانه ایجاد شده بود. از میان همه کشورهای جهان تنها سوئیس (معادل 50 میلیون دلار) و فرانسه (معادل 191 میلیون دلار) در ازای بخشی از دلارهای خود در ماه های اول سال 1971 توانستند از آمریکا طلا بگیرند.
پرزیدنت نیکسون در همان 15 اوت 1971 به تمام کشورهای جهان اعلام کرد که آمریکا به تعهد خود نسبت به پرداخت طلا در ازای دلار خاتمه داده است. پس از بر چیده شدن طلا بعنوان پشتوانه دلار و لغو تعیین ارزش ارزهای کشور های جهان بر مبنای دلار قیمت پولهای موجود در جهان بصورت شناور و در بازار پول « اف ایکس یا فورکس » تعیین می شود. بازار پول بزرگترین مقر داد و ستد در جهان است که حجم معاملات روزانه اش رقم حیرت آور بیش از 5 تریلیون دلار است. یکی از ویژگی های بازار اف ایکس نداشتن مرکز و پراکندگی در سطح جهان است و دیگری آنکه از ساعت 5 بعد از ظهر روز یکشنبه که باز می شود تا ساعت 5 بعد از ظهر روز جمعه یکسره در تمامی 24 ساعت شبانه روز باز است (به وقت نیویورک). لازم است اشاره شود که مهمترین ابزار نظام سلطه جهانی در تعدی و تهاجم به اقتصاد کشورهای دیگر بازار پول می باشد.
نظام سلطه جهانی با تغییراتی را که در مقررات و قوانین حاکم بر سیستم مالی آمریکا ایجاد کرد (دورانی که به «مقررات زدائی مالی در آمریکا» شهرت پیدا کرد) ده ها سال است که مشغول غارت بازارهای بورس سهام, کالا و پول می باشد. بنحوی که تحت نطام پولی و مالی امروز جهان هیچ نیروئی از گزندش در امان نیست.
"ظهور" پترودلار
دلار از سال 1945 بعنوان ارز مرجع مهمترین وسیله رایج در تجارت جهانی بوده است. واژه غلط و انحرافی «پترودلار» در سال 1974 توسط «ابراهیم اویس» اقتصاد دان مصری آمریکائی و «پیتر پیترسون» وزیر بازرگانی آمریکا (1972 تا 1973) و از نزدیکان خانواده راکفلر به بخشی از دلار که مختص معاملات نفت و گاز می باشد اطلاق گردید.
قصه از این قرار است که آمریکا در سال 1973 به عربستان سعودی پیشنهاد کرد چنانچه آنها نفت خود را فقط با دریافت دلار بفروشند آمریکا وظیفه دفاع از عربستان سعودی در مقابله با هر متجاوزی را به عهده می گیرد. در ضمن فروش اسلحه به عربستان آزاد می شود. عربستان سعودی با قبول این پیشنهاد و امضای قرارداد فروش نفت بر مبنای دلار باعث "تولد" پدیده پترودلار شد. اما پترودلار که قبلا وجود داشت! و فقط شامل خرید و فروش انرژی نیز نبود و تمامی تجارت بین کشورهای جهان را شامل می شد.
نکته ای را که نظام سلطه جهانی با امضای قرارداد با عربستان از نظرها دور می کند این واقعیت است که کشورهای جهان از سال 1945 همواره نه تنها نفت مورد نیاز خود را به دلار خریده اند بلکه کلیه تجارت بین کشورهای جهان بوسیله دلار انجام پذیرفته است. در واقع دلار فقط واحد پول آمریکا نیست بلکه بخش مهم و جایگزین ناپذیر ساختار تجارت جهانی است که تازه نظام سلطه جهانی اجازه رشد کافی به آنرا نداده است. دلار تنها ارزی است که بسهولت خرید و فروش می شود و در ضمن از عمق کافی برخوردار است که این داد و ستد ها بر قیمت آن تاثیری نمی گذارند. چنین موقعیتی را 70 سال کوشش و حسن نیت همه کشورهای جهان برای دلار بوجود آورده است لذا دلار متعلق به همه کشورهای جهان می باشد. امتیاز دیگر معاملات مبتنی بر دلار امن بودن آن است. دلار مورد حمله قرار نمیگیرد. زیرا تنها دلار است که به سایر ارز های رایج کشورهای دیگر حمله ور می شود, و بعلت حجم بسیار زیادش به آسانی قادر به خود زنی نیز نمی باشد. بعلاوه چون بخشی از ذخیره بانکهای مرکزی کشورهای جهان دلار می باشد تاثیر تهاجمات آمریکا به اقتصاد کشورهای دیگر به نسبت حجم دلار موجود در آن اقتصادها کمتر می شود.
امروز که نظام سلطه جهانی سعی در اشاعه بی نظمی و اغتشاش در جهان را دارد "پترودلار" عاملی است در جهت ثبات و سهولت داد و ستد در اقتصاد جهان. و دقیقا به همین دلیل نظام سلطه جهانی قصد دارد آنرا تا آنجا که ممکن است از میان بردارد.
بنابراین قرارداد با عربستان سعودی در سال 1973 بیشتر جنبه نیرنگ دارد و ربطی به ترغیب آن در اصرار به فروش نفت در قبال دلار ندارد و شاید هم اهداف نظامی و استراتژیکی خاصی را مد نظر داشته باشد. چه آنکه سایر کشورهای جهان که قراردادی هم با آمریکا منعقد نکردند کماکان از دلار در تجارت خارجی خود استفاده کرده و می کنند. پیشنهاد آمریکا به عربستان سعودی ابزاری است به دقت مهندسی شده که کشورهای صادر کننده نفت را تحریک به اتخاذ سیاستها و اقدامات نسنجیده ای می کند که فقط می تواند در جهت افزایش بی ثباتی اقتصاد جهانی و کاهش مسئولیت آمریکا باشد.
پر واضح است که رهائی از سیستم پولی و مالی امروز جهان در راس اولویتهای کشورهای در حال توسعه و تحت سلطه می باشد. اما نباید مبارزات بر علیه سیستمهای پولی و مالی موجود مرحله بندی و گام به گام طراحی شود. باید کل سیستمها یکجا مورد حمله قرار گیرد. در شرایط کنونی نباید به تنهایی پروژه نفی دلار را پیگیری کرد.
اما جایگزینی سیستم موجود که زندگی و ادامه حیات بخش اعظم مردم جهان در گِروی آن است می بایستی بوسیله برنامه ای بی نقص و فراگیر و با کمال دقت و سنجیدگی و اطمینان کامل به پیروزی با تلاش مشترک و یکپارجه وسیعترین نیروها در سطح جهان با قاطعیت و صراحت انجام پذیرد.
باید در فکر رهائی کل سیستمهای پولی و مالی دنیا بود که امروز در چنگال نظام سلطه جهانی است!
* متون سیاستی منتشر شده در جهان پژوه، بیانگر دیدگاه نویسندگان بوده و لزوما نظر این موسسه نیست.