Jahanpajooh Strategic Studies Institute


در مورد دانلد ترامپ از ظهور بر صحنه انتخابات تا به امروز، سه چیز را باید مورد توجه اساسی قرار داد: اول اینکه ترامپ با شعاری متفاوت و کاملا پوپولیستی که بر اساس شناخت جامع از وضعیت جامعه آمریکا به او پیشنهاد شد، توانست آرای مردمی را به سمت خود جذب نماید. دوم اینکه، بر خلاف ادعایش از حمایت کامل افراد به غایت متنفذ و دست‌های بسیار پرتوانی چون «شلدون آدلسون» و هم‌پالگی‌هایش برخوردار است و به همین سبب به دژی غیر قابل نفوذ بدل گردیده. و سوم اینکه در جایگاه یک نامزد انتخاباتی در بالاترین سطح ممکن (ریاست جمهوری) فردی عجیب و غریب با اظهارات جنجالی است که تابحال تاریخ آمریکا به چشم خود ندیده است. رویکرد ترامپ که همانا چراغ راه ستاد انتخاباتی وی نیز می‌باشد، رویکردی متناقض و برگرفته از آبشخور شخصیتی و فکری اوست که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان می‌تواند پتانسیل موجود برای پیروزی او در مقابل کلینتون را نابود کند. منطق قضایا به ما می‌گوید که گرچه تعداد شرکت‌کنندگان در انتخابات آمریکا به نسبت جمعیت مردم این کشور خیلی کم است اما از همین تعداد هم بخش قابل توجهی هوادار ترامپ هستند و با توجه به نفرت عمومی نسبت به هیلاری کلینتون، وی با تمسک بر اعتدال در رفتار و بالطبع با جذب آرای خاکستری، می‌تواند امید بسیاری به پیروزی در انتخابات و راه‌یابی به کاخ سفید داشته باشد.

شبکه خبری BBC در مقاله خود به قلم «آنتونی زورکر» ستاد دانلد ترامپ را به یک بوکسور تشبیه می‌کند که این روزها در کنار رینگ افتاده و آماج حملات بی‌امان حملات حریف قرار گرفته است. وی، پیروزی‌های متعدد اخیر هیلاری کلینتون در نظرسنجی‌ها را به مثابه آپرکات‌ها و هوک‌های جانفرسا می‌داند و می‌نویسد: کلینتون در نظرسنجی CBS‌ با 7 درصد، در نظرسنجی CNN‌و NBC با 9 درصد، و در نظرسنجی «ماریست» با رقم خیره‌کننده 15 درصد از ترامپ پیش افتاده و در ایالات خاکستری و قرمز (سرنوشت‌ساز) مثل پنسیلوانیا، میشیگان، نیوهمشایر، فلوریدا، و حتی جورجیا که جمهوریخواهان پیوسته در آن موفق بوده‌اند، موفق به کسب آرای بیشتر شده است.
 
کافی است که به کارنامه ترامپ طی این چند هفته اخیر نگاهی کنیم:
1. پیشنهاد به روس‌ها برای بازگرداندن ایمیل‌های پاک‌شده هیلاری کلینتون از طریق هک.
2. جنگ لفظی با پدر و مادر یک افسر کشته‌شده ارتش آمریکا.
3. اعلام عدم حمایت از بزرگان حزب جمهوریخواه در رقابت‌های انتخاباتی سنا.
4. سر به سر گذاشتن و تحقیر یک مادر نوزاد به آغوش در سخنرانی‌اش در حالی که او به احترام ترامپ با آن شرایط به آنجا آمده بود.
5. دفاع تمام‌قد از روسیه در مقابل اوکراین. 
6. پیشنهاد یافتن شغل دیگر به زنانی که در محل کار مورد آزار جنسی مردان قرار می‌گیرند.
7. طرح ادعای باج‌دهی 400 میلیون دلاری آمریکا به ایران بر سر قضیه جاسوس‌های زندانی و سپس عذرخواهی و پس گرفتن ادعا.
8. طرح ادعای بوجود آمدن داعش توسط اوباما و هیلاری کلینتون و سپس شوخی خواندن این ادعا.
 
تمامی این اقدامات موجب کاهش محبوبیت ترامپ در نظرسنجی‌های اخیر شده است. او بهترین فرصت خود یعنی «گردهمایی ملی» که می‌توانست به عنوان یک نقطه عطف به محل آشتی‌ وی با هم‌حزبی‌های مخالف تبدیل شود را از دست داد. فرصتی که رییس ستاد او «پل مانافورت» در آن قول مساعد به سران حزب داده بود که ترامپ آهسته و پیوسته حرکت می‌کند و نظر دوستان تصمیم‌ساز را فراهم می‌نماید. اوضاع در داخل حزب جمهوریخواه اصلا جالب نیست. عده‌ای از اعضا عملا عَلَم و درفش دادخواهی بر علیه ترامپ برافراشتند و رهبران حزب هم مستاصل از جلوگیری از ترامپ، کورسوی امیدی به این دارند که نامزد برآمده از «توفیق اجباری» در یک حرکت قاطعانه دست به «خودکشی سیاسی»  زده و رسما از آنها بخواهد که یک جایگزین به جای او معرفی کنند. کافی است که به اظهارنظر یکی از مقامات حزب جمهوریخواه در گفتگو با پایگاه تحلیلی پولیتیکو که خواسته نامش فاش نشود اشاره کرد تا پی به سطح نفرت از ترامپ و سطح ترس از شکست وی در مقابل هیلاری و هزینه‌های متعاقب آن برای حزب پی برد: «ترجیح می‌دهم که شانس‌مان را بر روی هر نامزد دیگر به غیر از این بازنده که مطمئنم در انتخابات نوامبر ما را سرشکسته می‌کند و به غیر از ریاست جمهوری، کنگره را هم از دست خواهیم داد امتحان کنیم».
 
 بررسی وضعیت کنونی دموکرات‌ها و جمهوریخواهان
 
از راست به چپ: میچ مک‌کانل (رهبر اکثریت جمهوریخواهان در سنا)، دانلد ترامپ (نامزد نهایی حزب جمهوریخواه)، و پل رایان (رییس جمهوریخواه مجلس نمایندگان)
 
زورکر در ادامه می‌آورد: قطار ترامپ به شدت می‌تازد و او که در هر سخنرانی چندین هزار نفر را میخکوب اظهارات وطن‌پرستانه و پوپولیستی‌اش می‌کند -اگر از نظرسنجی‌های اخیر فاکتور بگیریم- روز به روز در بین طرفداران وفادارش به یک چهره اسطوره‌ای بدل می‌شود. وی در ماه جولای توانست که 80 میلیون دلار از بین هوادارانش که عمدتا از قشر بی‌سواد یا بدون تحصیلات عالیه‌ی آمریکایی‌های سفید هستند گردآوری کند. این، یعنی آنها واقعا به ترامپ باور دارند. اما اگر رهبران و تصمیم‌سازان حزب بخواهند که جایگزینی برای ترامپ در نظر داشته باشند، چه کسی بهترین گزینه خواهد بود؟ تد کروز؟ مایک پنس؟ پل رایان؟ یا میت رامنی؟ من در این شرایط، زیباترین تعبیر را این می‌دانم که ستاد ترامپ پس از پیروزی معنادار او در گردهمایی ملی در ماه جولای، شباهت عجیبی به مسافران یک ترن هوایی دارد که بین پذیرش دلخواهانه و هیستری آمیخته به میل به سقوط قرار دارند. اکنون در آغاز جدال دو نامزد نهایی قرار داریم و بهترین فرصت ممکن برای ترامپ است که با چند سخنرانی معتدل و منطقی و به دور از حاشیه، فضا را کاملا به نفع خود تلطیف و تعدیل نماید. این چیزی است که رسانه‌ها بسیار به آنها بها می‌دهند و از یک نامزد انتخاباتی خواهان بازگشت به فضای منطقی انتخابات استقبال می‌کنند. بدین ترتیب، با توجه به پتانسیل موجود، می‌توان شاهد بازگشت ترامپ به صدر بود.
 
بررسی وضعیت کنونی دموکرات‌ها و جمهوریخواهان 
 
 
 اکنون بهترین زمان برای تلطیف مواضع ترامپ است
 
مضمون کاریکاتور: فیل اول به دو فیل بعدی می‌گوید "من نمی‌دانم او چطور توسط رای‌دهندگان ما (حزب جمهوریخواه) تا بدین حد محبوب شده است"
 
نویسنده مقاله می‌افزاید: به هر حال، با ورود به ماه سپتامبر که مناظرات بین ترامپ و کلینتون آغاز می‌شود، جمهوریخواهان هر آنچه که در چنته دارند به کار می‌گیرند تا به ترامپ بفهمانند که اینجا دیگر جای شوخی و حواشی بی‌خود نیست و هر گونه اشتباه در مناظرات عملا تیشه به ریشه حزب جمهوریخواه می‌زند. عرصه مناظره دو نفره در طی 90 دقیقه آن هم با یک رقیب پخته از نظر سیاسی اصلا شباهتی به مناظره‌های درون‌حزبی که با چند نفر برگزار می‌شد ندارد. در آنجا، ترامپ می‌تازید و با تمسخر و تحقیر و جنگ‌ روانی افسار کار را در دست گرفته بود و رقبا را سر جا می‌نشاند اما در اینجا، دو نفر روبروی هم قرار می‌گیرند و هر آنچه که می‌تواند سبب برتری آنها باشد مستندات قدرتمند، تسلط فکری-ذهنی-روانی، بازی‌خوانی حریف، و تسلط بر فن مناظره است و ادا بازی‌هایی از جنس توئیتری آن جایگاهی ندارد. یک مثال واقعی در اینجا لازم است: در سال 1988، جورج بوش پدر از اوایل سال تا تابستان در نظرسنجی‌ها اول بود تا اینکه در تابستان، «مایکل دوکاکیس» -نامزد حزب دموکرات- جلو افتاد و دوباره در سپتامبر بود که بوش در مناظرات گل کاشت و جلو افتاد تا اینکه در ماه نوامبر در انتخابات سراسری به پیروزی رسید. به جرات می‌توان مهمترین عامل پیروزی بوش را «لی آتواتر» -رییس ستاد وی- دانست. آتواتر، معتقد بود که رای‌دهنده یعنی سرمایه‌ اصلی و همه چیز و انتخابات بسان یک دریاست و ستاد بسان یک قایق که وظیفه دارد شجاعت پریدن و شنا کردن در آب به رای‌دهنده را در طی مدت اقامت در قایق ببخشد. بهتر است که اکنون «پل مانافورت» -رییس ستاد ترامپ- همین الگوی والا را در نظر داشته باشد و آن را به ذهن میلیاردر نیویورکی تزریق نماید.
 
 
بررسی وضعیت کنونی دموکرات‌ها و جمهوریخواهان 
 
آتواتر از چپ به راست در کنار رانلد ریگان، جورج هربرت واکر بوش، و دانلد ترامپ
 
زورکر در پایان می‌نویسد: زیردریایی مستحکم ترامپ بیش از یک سال است که تمامی رقبا را از دور خارج کرده اما دموکرات‌ها توانستند در چند مرحله به آن خلل وارد کنند و درزها و شکاف‌های ایجاد در بدنه آن هر آینه می‌تواند به غرق شدن آن بیانجامد. پس بر ترامپ است که با انتخاب روش عقلایی و سلیمانه، ورق را برگرداند و سرنوشت انتخابات را به نفع خود رقم بزند.

* متون سیاستی منتشر شده در جهان پژوه، بیانگر دیدگاه نویسندگان بوده و لزوما نظر این موسسه نیست.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی