بری گلدواتر (1909-1998) سناتور ایالت آریزونا و کاندیدای حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری سال 1964 (در سخنرانی انتخاباتی در 16 جولای همان سال در سانفرانسیسکو) اذعان داشت: «من باید به شما یادآوری کنم که افراطگرایی در دفاع از آزادی هیچ عیبی ندارد. هم چنین اجازه میخواهم این نکته را متذکر شوم که میانهروی در عدالتخواهی هم هیچ ارزشی ندارد.»
بری گلدواتر ([همچنین] در کنفرانس خبری در دسامبر 1961) گفت: «بعضی اوقات فکر میکنم این کشور، کشور آسودهتری میبود اگر ما میتوانستیم تا سواحل شرقی را نادیده بگیریم و اجازه میدادیم تا آن در دریا شناور باشد.»
دونالد ترامپ (1946) کاندیدای جهوریخواهِ ریاست جمهوری (در مصاحبهای در برنامهی «میت-دِ-پرسِ» شبکه خبری انبیسی در 9 آگوست 2015) گفت: «ما قصد داریم به آنها حمله کنیم و قصد داریم که حملهی سختی کنیم. من دارم دربارهی یک برخورد جدی با دژهای شهریِ [داعش] با استفاده از موشکهای هستهای (Trident)، صحبت میکنم.»
دونالد ترامپ کاندیدای جهوریخواهِ ریاست جمهوری (در اظهارنظری طی مراسمِ کمپین انتخاباتیاش در جامعهی بازنشستگان در بلافتون در 17 فوریهی 2016): از من دربارهی شکنجه میپرسند که نظرم دربارهی شیوهی ]شکنجه[ غرق مصنوعی چیست؟ قطعاً خوب است. اما ما باید از روشهای قویتر از شیوهی غرق مصنوعی استفاده کنیم.»
اینطور که انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 نشان میدهد، فرصت خوبی است برای تکرار انتخابات سال 1964 آمریکا. در هر دو مثال (بالا)، یک نامزد ریاست جمهوری دموکرات با نامزد ترسناک و ناقص جمهوریخواهی روبرو میشود که اظهارات تحریکآمیز و بیپروا و نظرات خارج از کنترل دارد.
سیاستمداران گاهی فراموش میکنند که از آنها انتظار میرود که به همه مردم خدمت کنند نه عدهی قلیلی از طرفداران متعصب خود. در این مورد اظهارنظرهای عمومی آنها بسیار مهم است زیرا دربارهی اینکه آنها چگونه خدمتگزاری برای ملت خواهند بود، سرنخی به دست میدهد. نامزدی اگر فراموش کند که وقتی در جمع طرفداران متعصب سخنرانی میکند همهی رأیدهندگان صحبتهای او را میشنوند، به راحتی میتواند خود را تخریب کند. جملات تاثیرگذار -چه خوب چه بد- در ذهن مردم تا زمان رایدادن باقی خواهد ماند.
اجازه بدهید به 52 سال قبل بازگردیم به انتخابات سال 1964 آمریکا. رئیس جهور لیندون جانسون (1908-1973) برای کسب مجدد قدرت در 4 سال بعدی، در انتخابات حضور داشت. وی پست ریاست جهوری را از سال 1963 به دنبال ترور رئیس جمهور کندی به دست گرفته بود؛ او کسی است که در صدد تشدید جنگ ویتنام بود جنگی که جان 58000 آمریکایی و بیش از یک میلیون ویتنامی را گرفت. رقیب جهوریخواهش سناتور آریزونا بری گلدواتر (1909-1998) بود که در رقابتهای درونحزبیِ خود مبارزه کرده بود و توانسته بود کنترل جمهوریخواهان را با شکست نلسون راکفلر فرماندار نیویورک بدست گیرد.
در سال 1964 نامزد جهوریخواه بری گلدواتر خیلی زود با بیان یک سری اظهارات تحریکآمیز و نسنجیده، خود را شخصی با نگاه افراطی در خیلی مسائل به مردم معرفی کرد. برای نمونه، در سیاست خارجی، او از به کارگیری سلاحهای هستهای «کم-بازده» در ویتنام و اروپا حمایت کرد. در مسائل داخلی او خواستار تشکیل "امنیت اجتماعی داوطلبانه" بود. او همچنین پیشنهاد داده بود که برای ایالات متحده بهتر میبود اگر کل سواحل شرقی را از کشور جدا میکردیم و در دریا رها میکردیم.
گلد واتر هیچگاه نتوانست تصویر موجود از خود به عنوان یک افراطی در بسیاری از عرصهها را تغییر دهد و هرگز در جایگاهی که بتواند نقشههای جنگی کاندیدای حزب دموکرات را آشکار کند، نبود. این یک علت اساسی در شکست سنگین او از لیندون جانسونِ دموکرات در انتخابات سال 1964 بود. در آن انتخابات جانسون با 61 درصد آرا پیروز شد در حالی که گلدواتر با به دست آوردن آرای 6 ایالت، 39 درصد آرا را کسب کرد.
بنابراین بعد از این انتخابات، دست رئیس جمهور لیندون جانسون برای تشدید جنگ ویتنام باز بود؛ به خصوص در شرایطی که کنگرهی آمریکا قطعنامهی بدنام خلیج تانکین (Gulf of Tonkin Resolution) را در 7 آگوست 1964 قبول کرده بود. (در نتیجه) فاجعهی جنگ، ده سال دیگر تا سال 1975 ادامه پیدا کرد.
حال فرصت خوبی است که تاریخ در نوامبر آینده تکرار شود.
در واقع دونالد ترامپِ جمهوریخواه، بدون این که واقعاً برایش اهمیت داشته باشد که برنده شود یا نه، احتمالاً برای شوک وارد کردن یا فراهم کردن تبلیغات رایگان برای کاندیداتوری خود، با اظهارات عجیب و عبارات بیپروا مشغول جلب توجهات به خود بوده است.
یک روز درخواست میکند که شکنجه به عنوان یک سیاست عمومی تصویب شود. روز بعد، میخواهد از ورود مسلمانان به خاک آمریکا ممانعت به عمل آید و در مرز آمریکا و مکزیک یک دیوار مرزی برای جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی مکزیکی ساخته شود. سپس مدافع استفاده از موشکهای هستهای ضد تروریستها در غرب آسیا و زیر پاگذاشتن همه اصول انسانی حتی کشتن خانوادههای آنها میشود.
در عرصه داخلی، وی خواستار لغو قانون جنجالی بیمههای درمانی (Obamacare) شده که توسط اوباما ابلاغ شد اما تاکنون هیچ جایگزینی پیشنهاد نکرده است....
مضاف بر این، تناقضگویی برای وی اهمیتی ندارد. گاه دست رد به سینه لابی طرفدار رژیم صهیونیستی میزند و ادعا میکند که به پول آن نیازی ندارد، اما سپس به مشاور آسیایی خود اجازه میدهد ادعا کند که دولت ترامپ در سلب مالکیت از فلسطینیان، دست رژیم صهیونیستی را باز خواهد گذاشت.
از آنجایی که آقای ترامپ هیچگونه تجربه حکومتی ندارد، به نظر میرسد باید قبل از اظهارنظر در مورد مسایلی از سیاستهای کلی که درباره آن اطلاع زیادی ندارد، مشورت بگیرد. اما اینطور به نظر نمیرسد. حتی وی یک بار به شوخی گفت: «اولین مشاور من خودم هستم.» این فکر واقعاً جدی است. به نظر وی هیچ طرح کلی ندارد. همه چیز به فیالبداههگویی سپرده شده است.
این وضعیت، نوعی بیبرنامگی و بینظمی را میرساند. در واقع به نظر میرسد ترامپ بدترین دشمن خود باشد. به عنوان یک تاجر شاید او داراییهای زیادی داشته باشد اما به عنوان یک سیاستمدار به نظر میرسد که شعور سیاسی و نیز توانایی تسلط بر خویشتن را دارا نباشد.
درنتیجه بیملاحظگی و ناسازگاری ترامپ، آرای وی شدیداً در حال کاهش است نه لزوما به خاطر اینکه مردم رقیب دموکرات وی را دوست دارند، بلکه از این حیث که روزبهروز به خاطر عدم جدیتی که در ترامپ میبینند سرخوردهتر میشوند. مردم احساس میکنند که وی بیثبات و پیشبینیناپذیر است و برنامه و طرحی ندارد.
همه اینها هدیهای رایگان به هیلاری کلینتونِ دموکرات است که باید از 40 سال حضورش در عرصه سیاست دفاع کند. تا وقتی که اتفاق پیشبینی نشدهای نیفتد و تا زمانی که ترامپ عمیقاً رویکردش را تغییر ندهد، انتخاب ماه نوامبر آمریکا بین دو گزینه با محبوبیت مردمی منفی خواهد بود و هرکس محبوبیت منفی خالصش کمتر باشد، با اغماض پیروز خواهد شد.
یک نفر باید به فکر یک سیستم انتخاباتی بهتر برای آمریکا باشد.
• نشانی پیوند مربوط به اصلِ گزارش در پایگاه «گلوبال ریسرچ»:
http://www.globalresearch.ca/the-2016-u-s-election-a-possible-repeat-of-the-1964-election/5533119
* این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان و نهایتاً تصمیمسازان و تصمیمگیرانِ عزیز جمهوری اسلامی بازنشر یافته و الزاماً منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای این موسسه نیست.