روز پنجشنبه 3 تیر 95 یک همهپرسی تاریخی در انگلیس برگزار شد که نتیجه آن نه تنها دولت انگلیس، بلکه اروپا و همه دنیا را تکان داد: مردم انگلیس خواستار خروج کشورشان از اتحادیه اروپا شدند. اکنون و در حالی که به نظر میرسد همه چیز برای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا آماده شده و حتی مقامات اروپایی هم اصرار دارند که انگلیس هر چه زودتر این اتحادیه را ترک کند، برخی کارشناسان نظر کاملاً متفاوتی دارند و معتقدند همهپرسی جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا یا همان «برگزیت»، کاملاً صوری بوده است و انگلیس قصد خروج از اتحادیه اروپا را ندارد.
یکی از این کارشناسان «استیون لندمن» نویسنده، اکتیویست و کارشناس مسائل بینالملل است که معتقد است، دیوید کامرون میتواند با طراحی یک عملیات پرچم دروغین یا بزرگنمایی تهدید روسیه و چین علیه انگلیس، مردم را متقاعد یا وادار به ادامه عضویت در اتحادیه اروپا کند.
آنچه که بسیاری از مردم ممکن است از آن خبر نداشته باشند این است که همهپرسی در انگلیس صرفاً ماهیت «مشورتی» داشته و دولت این کشور را ملزم به انجام هیچ کاری نمیکند.
رأیی که مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا دادند، یک رأی «غیرالزامآور» بود. واقعیت هم این است که نظر انگلیسیها در اینباره کوچکترین اهمیتی ندارد. مردم به هیچ عنوان حق انتخاب در این زمینه ندارند و تنها اعضای پارلمان هستند که میتوانند تعیین کنند آیا انگلیس در اتحادیه اروپا خواهد ماند یا نه. اگر از من بپرسید، من فکر میکنم احتمال آنکه انگلیس واقعاً اتحادیه اروپا را ترک کند، تقریباً صفر است. احتمالاً چند ماه بعد از این همهپرسی و آرامتر شدن اوضاع، این خبر را خواهید شنید که «انگلیس در اتحادیه اروپا میماند.»
پوشش گسترده رسانهای، اظهارات مقامات کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا، و شواهد دیگر، پذیرش این رویکرد را دشوار میکند. آیا شواهدی هم وجود دارد که نشان دهد همهپرسی جدایی از اتحادیه اروپا، پشت پردهای به این گستردگی داشته است؟
این شواهد را همین الآن هم داریم میبینیم. دیوید کامرون گفته که استعفا میدهد، اما این استعفا نه از هفته آینده و نه از ابتدای ماه بعد، عملی نخواهد شد. من سراغ ندارم که یک مقام دولتی بگوید استعفا میدهم، اما 4 ماه بعد برکنار میشوم. این هم بخشی از «تاکتیک تعویق» است که در دستورکار دولت انگلیس است. میخواهند بگذارند اوضاع، بازارها، و مردم آرام شوند و وقتی همه چیز آرام گرفت، مسئله را به نوعی قلقلک میکنند تا مردم پیش خودشان بگویند: «شاید بهتر باشد درباره خروج از اتحادیه اروپا تجدیدنظر کنیم.»
هنوز نمیتوان به طور قطع گفت که انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده است
یکی از تاکتیکهای رایج برای این نوع قلقلک دادن میتواند عملیات پرچم دروغین باشد، مانند تمام حملههای دیگری که تا کنون دیدهایم، از جمله بمبگذاریهای 7 جولای 2005 در لندن و یا حملات پاریس در نوامبر سال گذشته در اروپا و قتلعام اورلاندو در آمریکا. این حملات به دولتهای غربی کمک میکند تا توجه مردم را از آنچه که دوست ندارند، منحرف کنند و آنها را به همان سمت و سویی ببرند که خودشان میخواهند.
در مسئله انگلیس، آنچه که آمریکا و اتحادیه اروپا میخواهند مردم انگلیس باور داشته باشند، این است که بهتر است در اتحادیه بمانند. با استفاده از یک حمله در قالب عملیات پرچم دروغین، میتوان به راحتی مردم را ترساند و به این نتیجه رساند که «اتحاد» بهترین دفاع مقابل به اصطلاح «تروریسم» است؛ در حالی که تنها تروریسمی که من از آن میترسم، تروریسم دولتی توسط دولتهای مختلف غربی از جمله آمریکاست.
یکی دیگر از راههایی که ممکن است از آن استفاده کنند، بزرگ جلوه دادن تهدید از سوی روسیه و چین است. ممکن است تقابل با این کشورها را تا مرز درگیری افزایش دهند تا مردم بترسند و به این نتیجه برسند که اتحاد، بهترین راه تقابل با تهدیدهای خارجی است. هدف نهایی از همه این تاکتیکها این است که ذهن مردم را از این واقعیت منحرف کنند که کشورهایشان در صورت استقلال وضعیت بسیار بهتری خواهند داشت. اتحاد بدترین چیز برای همه مردم در اروپاست. «حاکمیت مستقل» تنها راه نجات این مردم است، اما قدرتمندان و ثروتمندان در اروپا و آمریکا دقیقاً عکس این استقلال را میخواهند. اتحادیه اروپا را چه کسی اولین بار تشکیل داد؟
«بوریس جانسون»، نماینده مجلس، شهردار پیشین لندن، مهمترین رقیب دیوید کامرون و اصلیترین حامی کمپین ترک اتحادیه اروپا بود
دیوید کامرون میتوانست به روشهای مختلفی نتیجه انتخابات را به نفع ماندن در اتحادیه اروپا تغییر دهد. به نظر شما خودداری او از این کار به معنای پذیرش این واقعیت نیست که ماندن در اتحادیه اروپا دیگر به سود انگلیس نیست؟
البته کامرون طی سالهای گذشته بارها موضع خود را درباره مسائل مختلف تغییر داده و اینکه درباره این مسئله چه نظری دارد، شاید به طور قطعی مشخص نباشد. نخستوزیر انگلیس مدتی قبل که درباره جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا صحبت میکرد، منظورش در حقیقت رسیدن به توافقی بهتر با این اتحادیه بود تا منافع بیشتری از کشورش تأمین شود.
این اظهارات فکر میکنم سال گذشته و همزمان با برگزاری انتخابات پارلمانی مطرح شد. کامرون سپس به حامیان برگزیت پیوست و بعداً دوباره نظرش را تغییر داد و به یکی از سرسختترین مخالفان برگزیت تبدیل شد. به نظر میرسد آنچه امروز دیوید کامرون به آن اعتقاد دارد، همین مخالفت با برگزیت است، یعنی همان موضعی که دیگر افراد قدرتمند در انگلیس و مسلماً در آمریکا آن را میپسندند.
تکلیف عریضهای که چند میلیون نفر امضا کردهاند تا همهپرسی بار دیگر برگزار شود، چه میشود؟
این عریضه که تا کنون گفته میشود بیش از 3.5 میلیون امضا جمع کرده، عمدتاً ساختگی است. اکثر افرادی که ادعا میشود عریضه را امضا کردهاند، ساختگی هستند. مثلاً میگویند 41 هزار نفر از این افراد از واتیکان بودهاند، در حالی که کلاً 800 نفر در واتیکان زندگی میکنند. 25 هزار نفر هم ظاهراً از کره شمالی رأی به تکرار همهپرسی داده بودند، در حالیکه مردم کره شمالی نمیدانند برگزیت چیست و اگر هم بدانند، قطعاً اهمیتی برایشان ندارد.
دیوید کامرون در جمع حامیان ادامه عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا
البته دیوید کامرون هم فکر میکنم همین امروز صبح بود که گفت همهپرسی دومی در کار نخواهد بود. نقشه این بود که همهپرسیهای دیگری انجام شود و در آنها دست ببرند تا بالأخره در یکی، نتیجه به نفع ماندن در اتحادیه اروپا باشد و کار تمام شود. ناگفته نماند که من فکر میکنم همین همهپرسی هم دستکاری شده بود، اما نه به اندازه کافی. نمیدانستند چه تعداد از مردم خواهان خروج از اتحادیه اروپا هستند و بنابراین از نتیجه این همهپرسی غافلگیر شدند.
خبر رأی مردم انگلیس به جدایی از اتحادیه اروپا بلافاصله خبر دیگری را درون انگلیس به دنبال داشت و آن نوعی کودتا علیه «جرمی کوربین» رهبر حزب مخالف بود. به نظر شما کوربین از نقشهای که کامرون برای فریب افکار عمومی کشیده بود، خبر نداشت؟
آنچه من از کوربین درباره برگزیت دیدم این بود که موضع او خیلی مشخص نبود و عملاً از هر دو طرف حمایت میکرد. من این موضع او را اصلاً قبول ندارم. البته خود من از حامیان جرمی کوربین هستم، اما به نظرم اگر شما یک سیاستمدار هستید، باید تصمیمتان را درباره برخی مسائل، قطعی بگیرید.
افرادی که نوشتههای من را دنبال میکنند میدانند که من اهل اینگونه موضعگیریها نیستم. اگر چیزی را مینویسم، با زبان صریح و مشخص مینویسم و دوپهلو موضع نمیگیرم. هرچه را که باور دارم به سادهترین و واضحترین شکل بیان میکنم و معتقدم یک رهبر سیاسی هم باید همینگونه باشد. کوربین درباره برگزیت متزلزل عمل کرد و من از این رفتار او دلسرد شدم.
«جرمی کوربین» بهرغم آنکه رهبر حزب مخالف دولت است، از کمپین ماندن در اتحادیه اروپا حمایت میکرد
البته نباید فراموش کرد که وضعیت درون حزب کارگر هم اصلاً خوب نیست. روز یکشنبه (6 تیر) 20 نفر از وزرای کابینه سایه استعفا کردند و روز دوشنبه، کوربین افراد دیگری را جایگزین آنها کرد. من واقعاً نمیدانم در آینده چه اتفاقاتی برای حزب کارگر خواهد افتاد، اما سخنگوی کوربین که میگوید او قرار نیست از سمتش کنارهگیری کند.
وزیر اقتصاد فرانسه به انگلیسیها هشدار داده که پس از برگزیت، انگلیسیها هستند که ضرر میکنند و نه اتحادیه اروپا. آیا واقعاً همینگونه است یا اینها تبلیغات رسانهای است؟
اگر نگاهی به وضعیت بازار و سایر تحولات در اروپا و دنیا بیندازید، میبینید که اتحادیه اروپا از جدا شدن انگلیس بسیار ضرر میکند. یک واقعیت به طور کلی وجود دارد و آن اینکه در طولانیمدت، اگر اتحادیه اروپا متلاشی شود و تمام کشورهای عضو آن حاکمیت مستقل خود را به دست بیاورند، به نفع همه این کشورها خواهد بود و وضعیتشان از الآن بهتر میشود.
در حال حاضر 28 کشور وجود دارند که همه به بروکسل وابسته هستند و این یعنی حاکمیت در دست بروکسل است، نه در پایتختهای این کشورها. این کشورها عملاً مستعمرههای قدرتهایی هستند که از بروکسل بر آن حکومت میکنند. وضعیت ناتو هم همینگونه است. آمریکا بر ناتو مسلط است و برای همین، ناتو هم یک نهاد وحشتناک [و خطرناک] است. من هم اتحادیه اروپا و هم ناتو را نهادهایی شرور میدانم.
«من بیرون نمیروم»؛ اعتراض یکی از حامیان ماندن در اتحادیه اروپا به رأی مردم انگلیس در روز همهپرسی
به نظر من تنها شانس ما برای رسیدن به صلح در جهان این است که هم ناتو و هم اتحادیه اروپا منحل شوند که البته در حال حاضر احتمال آن را نمیدهم. ادامه کار این نهادها به معنای در معرض خطر بودن صلح جهانی است. یعنی احتمال دارد که یک جنگ هستهای رخ دهد و حیات از روی کره زمین برچیده شود. من اعتقادی ندارم که این اتفاق قرار است بیفتد، اما این احتمال بسیار «حقیقی» است. از آن طرف اگر کلینتون رئیسجمهور آمریکا شود به عقیده من احتمال وقوع جنگ جهانی سوم، برابر با احتمال رو آمدن هر یک از طرفهای سکه [50 درصد] است.