مارتین برگر تحلیلگر مسائل ژئوپولیتیکی بر این باور است که همزمان با اینکه دوره دوم ریاست جمهوری اوباما در حال اتمام است، سخنرانی وی در سال 2009 در قاهره به ذهن ما خطور میکند که طی آن سخنرانی سران آمریکایی متعهد شدند تا دفتر جدیدی را از روابط میان آمریکا و کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا ایجاد نمایند.
در سخنرانی بسیار مشهور اوباما در سال 2009 در قاهره، او متعهد شد تا بهدنبال یک «شروع جدید» میان ایالات متحده و مسلمانان سراسر جهان مبتنی بر احترام و منافع متقابل شود.
اوباما اظهارات داشت: «من به اینجا آمدهام تا شروع جدیدی میان آمریکا و مسلمانان سراسر جهان ایجاد نمایم که بر اساس منافع و احترام متقابل باشد و این حقیقت را در بر داشته باشد که آمریکا و اسلام از یکدیگر جدا نیستند و نباید در رقابت با یکدیگر قرار گیرند. بهعوض آنها باید اصول مشترکشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ اصول عدالت، توسعه، تحمل و شأن و احترام نسبت به همه ابنای بشر».
اوباما با بیان این جملات تفاوت سیاست خارجی خود در منطقه را با سیاست خصمانه دوران جورج دبلیو بوش نشان داد و تأکید کرد: «مردم دنیا میتوانند کنار یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنند و ما میدانیم که این یک دیدگاه الهی محسوب میشود. این امر در حال حاضر باید به وظیفه ما تبدیل شود».
برگر بر این باور است که سخنرانی اوباما این مفهوم را منتقل میکرد که آمریکا باید با کمک جامعه بین المللی و مسلمانان جهان برنامهای را به اجرا در آورد.
سیاست «شروع جدید» واشنگتن در نظر کشورهای مسلمان غرب آسیا و شمال آفریقا بهعنوان ایدهای اساسی و تغییر دهنده وضعیت موجود در نظر گرفته میشد.
برگر در مقاله خود به این موضوع اشاره کرد: «این سخنرانی ابزاری بود برای دستیابی اوباما به جایزه صلح نوبل که وی مفتخر به دریافت آن شد، کمیتهای که بهدنبال نشان دادن اشتیاق و حمایت بیقید و شرط خود از واشنگتن بود».
اما پس از آن چه اتفاقاتی رخ داد؟
عملیات بمباران هوایی لیبی توسط ناتو، آشوب در سوریه، تهاجم و مداخله عربستان سعودی در یمن با حمایت آمریکا و انقلابهای رنگی ملقب به بهار عربی همگی نشانگر دورهای دیگر از مداخله واشنگتن در امور مربوط به کشورهای جهان عرب بود.
این نویسنده تأکید کرد: «در حال حاضر این امر بهعنوان یک حقیقت شناخته میشود که دیدگاه ایالات متحده از روابط آن با کشورهای خاورمیانه کاملاً از واقعیت بهدور و جداست، زیرا کاخ سفید هنوز هم بهعنوان یک ویرانگر ظالم در این منطقه اقدام میکند».
برگر افزود: «اما دولت اوباما پا را فراتر نهاد و از مداخله ساده در امور مربوط به کشورهای مستقل مسلمان در دورههای قبل به ایجاد یک واقعیت وحشتناک تغییر موضع داد، در حال حاضر نهادهای مدنی در کشورهای منطقه خاورمیانه تضعیف نمیشوند بلکه گروههای تروریستی خونخوار جایگزین آنها میشوند».
نویسنده دیگری با نام مارک سیسن در روزنامه نیوزویک نوشت: «عقبنشینی اوباما از جنگهای خاورمیانه وضعیت را بهمراتب بدتر و وخیمتر کرده است. زمانی که اوباما قدرت را در دست گرفت القاعده در افغانستان هیچ کمپ تمرینی نداشت. اما امروزه آنها بازگشتهاند و صحنههای ناراحت کنندهای را رقم زدهاند. یک حلقه کامل از افراد داعش از عراق و سوریه وارد افغانستان شدهاند و روستاها را در دست خود گرفتهاند و قوانین وحشیانه خود را بر مردم آنها بهزور تحمیل میکنند. افغانستان دارد به دوران حکومت طالبان بازمیگردد».
برگر گفت زمانی که اوباما سخنرانی معروف خود را در قاهره ارائه داد به این موضوع نیز اشاره کرد که اخوان المسلمین یک جنبش بنام عربی است که میتواند تغییراتی در وضعیت کشورهای منطقه به وجود آورند و آنها را بهسوی دموکراسی سوق دهند.
با وجود این، نتیجه بهار عربی که هدفش تغییر شکل وضعیت غرب آسیا و شمال آفریقا بود منجر به آشفتگی و ظهور اسلام رادیکال در منطقه شد.
این نویسنده اظهار داشت: «تنها نکته خوبی که تحلیلگران آمریکایی در مورد سیاست «شروع جدید» اوباما میتوانند بدان اشاره کنند این است که در سال 2020 که کلینتون رئیس جمهور آمریکا است ما با مقایسه سیاستهای این دو رئیس جمهور، میتوانیم در مورد سیاستها و شکستهای اوباما بیشتر احساس خرسندی کنیم تا سیاستهای کلینتون».
* این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان و نهایتاً تصمیمسازان و تصمیمگیرانِ عزیز جمهوری اسلامی بازنشر یافته و الزاماً منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای این موسسه نیست.