سرانجام و پس از حدود دو سال کشمکش بر سر برگزاری همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و افتادن یک ستاره از 28 ستاره این اتحادیه، روز گذشته مردم به پای صندوقهای رای رفتند و برخلاف اکثر قریب به اتفاق نظرسنجیها، به وداع با بروکسل رای مثبت دادند؛ مسالهای که تاریخی بود اما اصلا عجیب نیست.
بررسی تاریخچه شکلگیری اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم مشخص میکند که از ابتدا، موزائیکهای این اتحادیه صرفا با فشار و اصطلاحا «چسب آمریکایی» در کنار یکدیگر قرار گرفتند تا به نوعی دیوار دفاعی ایالات متحده در برابر بلوک شرق باشند و این روند پس از پایان جنگ سرد نیز به اهرمی برای کنترل قاره سبز توسط واشنگتن تبدیل شد.
به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان در سالهای اخیر نسبت به کمرنگ شدن چسبناکی اعضا به یکدیگر (به دلیل ماهیت متضاد آنها) هشدار داده بودند که این موضوع بالاخره در ماجرای Brexit خود را به نمایش گذاشت و اولین مهره از دومینوی ریزش ستارهها از پرچم آبی اتحادیه، فرو افتاد.
در این میان، یک سوال مهم برای ایرانیان مطرح است: واکنش دستگاه دیپلماسی کشورمان نسبت به این مساله تاریخی چگونه باید باشد؟ آیا خروج انگلیس از اتحادیه، زمینهساز فایده و دستاورد برای تهران است و یا موجب عدم ثبات و ابهام در تامین منافع کشورمان در قاره اروپا میشود؟
روابط اقتصادی ایران با انگلیس پس از خروج از اتحادیه اروپا
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بیشترین تاثیراتش را بر کشورهایی خواهد گذاشت که روابط تجاری گسترده و دیرینهای با این کشور و حجم تجاری بزرگی با این کشور دارند. انگلیس بزرگترین کشور از نظر روابط بانکی و ارزی در اتحادیه اروپاست و باید منتظر ماند و دید که تاثیر این اقدام انگلستان در حوزه بانکی چطور خواهد بود. من فکر نمیکنم تاثیر زیادی بر روابط اقتصادی- تجاری با کشور ما داشته باشد، چون ایران به دلیل تحریمها روابطش با این کشور قطع بوده و بهخصوص به دلیل روابط سیاسی دولتها، روابط اقتصادی و تجاری با این کشور در حد و اندازه قابل توجهی رشد نکرد. به همین دلایل امروز خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در روابط اقتصادی- تجاری با کشور ما بیتاثیر است.
البته این به این معنی نیست که روابط اقتصادی- تجاری ما با انگلیس یا اتحادیه اروپا گسترده نخواهد شد. اگر هم فصل نویی در ارتباطات اقتصادی ما با انگلستان اتفاق بیفتد با توجه به شرایط جدید خواهد بود. نکته دیگر اینکه باید به این مسئله توجه کرد که براساس ماده 50 کنوانسیون لیسبون خروج هر کشوری از اتحادیه اروپا حداقل دو سال زمان میخواهد و البته میتواند زودتر از این هم اتفاق بیفتد. به نظر من این زمان میتواند شرایط را به خلاف امروز که با شرایط پرهیجانی مواجه هستیم به سمت و سوی ثبات پیش ببرد.
تنظیم روابط ایران با اروپا بعد از خروج انگلیس
برکسیت» تلنگری محکم به اهالی دیپلماسی در جهان بود و به روشنی از این واقعیت پرده برداشت که دوران آقایی اروپای غربی بر برادران شرقی خود مدتهاست که به پایان رسیده و به قول «ان اپلبام»، استاد علوم سیاسی در مدرسه اقتصاد و سیاست لندن، دیگر اروپای شرقی وجود خارجی ندارد.
در حال حاضر، اقتصاد کشورهایی نظیر چک، اسلواکی، لیتوانی و لهستان با رشدی موثرتر و بالاتر از کشورهایی نظیر فرانسه، ایتالیا و پرتغال فعالیت میکند و به دلیل نوسازی، از فساد کمتری نسبت به کشورهای غربی نظیر انگلستان – و ماجراهای پولشویی مقامات دولتی که در ماههای گذشته اعتراضات زیادی را به دنبال داشته است – برخوردار هستند. جالب است بدانیم که عامل اصلی رشد و افزایش ثروت در قاره اروپا در دو سال اخیر، نه فرانسه و آلمان و ایتالیا و امثالهم بلکه کشورهای شرق اروپا بودهاند.
برخلاف دیدگاه حاکم در برخی محافل دیپلماتیک ، اتحادیه اروپا دیگر کدخدای این قاره نیست و روز به روز به کشتی تایتانیک شباهت بیشتری پیدا میکند؛ یک کشتی مجلل و پرزرق و برق که در آستانه برخورد با صخره یخ و فروپاشی کامل است. این سخن را باید از زبان «یانیس واروفاکیس»، وزیر سابق امور دارایی یونان شنید که «اتحادیه اروپایی وجود نخواهد داشت. آنچه شاهدش خواهیم بود در واقع نسخه ای مضحک از اتحاد سوسیالیستی شوروی سابق خواهد بود. اگر یادتان باشد اتحاد شوروی سابق یک موجودیت اقتصادی ناپایدار بود که با اراده و اقتدارگرایی سیاسی سرپا مانده بود. تلاش برای حفظ یکپارچگی موجودیتی چند ملیتی که ذاتا با هم جمع نمی شود، شما را به درون پاشی نزدیک می کند و هزینه این درون پاشی بسیار بالاست. این همان چیزی است که ما از آن می ترسیم.»
کشورهای شرق اروپا اکنون تشنه فناوری و مبادلات علمی و بازرگانی هستند و به دلیل گرانقیمت بودن فناوریهای غرب، میتوانند بازار بسیار مناسبی برای صادرات علم و محصولات دانش بنیان از سوی کشورهای آسیا باشند؛ همانطور که در سالهای اخیر میبینیم چین، ژاپن و کره جنوبی برای فتح این بازار فعال خیز برداشتهاند. ایران هم میتواند و باید به جای همراهی با شرکتهای بدنام و دسته چندمی مانند پژوی فرانسه و فیات ایتالیا، زمینه را برای تبدیل برند ایرانی به یک محصول جهانی پسند در شرق اروپا فراهم کند. فراموش نکنیم که تا همین چند سال پیش، سمند ایران در بلاروس خط تولید داشت و اتفاقا با استقبال خوبی – به دلیل قیمت پایین نسبت به محصولات مشابه اروپای غربی و رضایت شهروندان شرق اروپا از حداقل کیفیت - هم روبرو شده بود.
متاسفانه نگاه مبتنی بر جنگ سرد سبب شده تا همچنان یک خط فرضی بر اروپا حاکم باشد و این قاره را به دو سوی «شرق بدبخت» و «غرب خوشبخت» تقسیم کند
جدایی لندن از بروکسل را میتوان یک رویداد خوب و ارزشمند در زمینه وارد کردن تلنگر برای تغییر ریلگذاری ارتباط تهران با کشورهای اروپایی باشد به طوری که فضای روابط دو طرف را از انحصار «تهران - بروکسل»، خارج و زمینه را برای برقراری روابط دوجانبه با تک تک پایتختهای اروپایی فراهم گردد.